← بازگشت به بلاگ

دانش یا نادانی؟ چرا بعضی‌ها فکر می‌کنن از همه باهوش‌ترن؟

خردمندی یا نادانی؟

یاسر روشن

در سال ۱۹۹۵، مردی به نام مک‌آرتور ویلر به دو بانک در پیتسبورگ دستبرد زد. عجیب اینکه چهره‌اش را نپوشانده بود. وقتی پلیس او را دستگیر کرد، با تعجب گفت:

«ولی من آب‌لیمو زدم روی صورتم! شما نباید منو ببینید!»

او فکر می‌کرد چون آب‌لیمو خاصیت نامرئی‌کنندگی روی کاغذ دارد، روی صورتش هم کار می‌کند!

این داستان الهام‌بخش تحقیقی شد که بعدها به نام اثر دانینگ–کروگر (Dunning–Kruger Effect) شناخته شد.

پژوهش علمی

در سال ۱۹۹۹، دو روان‌شناس دانشگاه کرنل (David Dunning و Justin Kruger) نشان دادند افرادی که در یک مهارت ضعیف‌اند، معمولاً توانایی خود را بیش از حد تخمین می‌زنند، چون همان ناآگاهی باعث می‌شود حتی متوجه ضعف خود هم نباشند.

در مقابل، افراد واقعاً توانمند معمولاً خود را دست‌کم می‌گیرند چون از عمق پیچیدگی آگاه‌اند.

مثال‌های واقعی

  • در محیط کار، ممکن است فردی که تازه شروع کرده، فکر کند همه چیز را می‌داند، در حالی که مدیر باتجربه هنوز تردید دارد.
  • در شبکه‌های اجتماعی، افراد با اعتمادبه‌نفس بالا نظرات پزشکی یا اقتصادی می‌دهند، بدون دانش لازم.
  • حتی در رانندگی، اکثر افراد فکر می‌کنند از میانگین جامعه بهتر رانندگی می‌کنند، که آماری محال است!

فلسفه پشت اثر

سقراط می‌گفت: «آغاز خرد، آگاهی از نادانی است.»

دانینگ بعدها گفت: «مشکل اینجاست که شما نمی‌توانید چیزی را که نمی‌دانید، بدانید که نمی‌دانید.» یعنی نادانی، خودش را پنهان می‌کند.

چطور با این اثر مقابله کنیم؟

  • بازخورد واقعی از دیگران بگیریم — حتی اگر دردناک باشد.
  • به‌جای دفاع از دانسته‌ها، کنجکاو باشیم.
  • و مهم‌تر از همه، تردید را نشانه‌ی ضعف نبینیم؛ بلکه نشانه‌ی بلوغ فکری بدانیم.